المورد الوحید الذی اتفق على نقله الخاصة والعامة قوله صلی الله علیه و آله و سلّم فی آخر عمره حیث قال : إیتونی بدواة وقلم ( أو کتف ) اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا فقال عمر إن الرجل لیهجر
تنها موردی که در نقل آن عامّه و خاصّه (شیعه و سنّی ) اتّفاق و اجماع نمودهاند سخن آن حضرت در ْآخر عمر شریفشان است که فرمودند برایم صحیفهای بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من یه هیچ وجه گمراه نشوید. و در این جا بود که عمر گفت: آن مرد هذیان میگوید.
أوائل المقالات ، شیخ مفید (413 هق) ، ص 406.
وی در کتاب ارشاد خود اینچنین آورده است:
فقام بعض من حضر یلتمس دواة وکتفا فقال له عمر : ارجع ، فإنه یهجر ! ! ! فرجع . وندم من حضره على ما کان منهم من التضجیع فی إحضار الدواة والکتف ، فتلاوموا بینهم فقالوا : إنا لله وإنا إلیه راجعون ، لقد أشفقنا من خلاف رسول الله . فلما أفاق صلى الله علیه وآله قال بعضهم : ألا نأتیک بکتف یا رسول الله ودواة ؟ فقال : ( أبعد الذی قلتم ! ! لا ، ولکننی أوصیکم بأهل بیتی خیرا ) ثم أعرض بوجهه عن القوم فنهضوا ، وبقی عنده العباس والفضل وعلی بن أبی طالب وأهل بیته خاصة .
بعضی از کسانی که در مجلس حاضر بودند درخواست دوات و قلم و کتفی که بر روی آن بنویسند نمودند که در این جا عمر به او گفت: برگرد ! این مرد هذیان میگوید و آن شخص نیز بازگشت. و آن شخصی که میخواست برای آوردن دوات و قلم اقدام نماید نیز به خاطر جلوگیری از سروصدا از قصد خود منصرف گردید و آن گروه یکدیگر را نکوهش نموده و گفتند: انا لله و انا الیه راجعون از مخالفت با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم خوف داریم . و چون حال آن حضرت افاقه نمود برخی گفتند: ای رسول خدا! آیا برایتان کتف برای نوشتن بیاوریم؟ دور باد آن جیزی که گفتید . نه نیاز یه آوردن نیست ، لکن من شما را به نیکی با اهل بیتم توصیه میکنم.
و آنگاه بود که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم از آن گروه روی برگرداند و آنها نیز از آتجا خارج شدند و فقط عبّاس و فضل و علی علیه السلام و اهل بیتش نزد آن حضرت ماندند.
الإرشاد ، شیخ مفید (413 هق) ، ج 1 ص 184 .
همچنین در کتاب امالی نوسته است:
أخبرنی أبو حفص عمر بن محمد بن علی الصیرفی قال : حدثنا أبو الحسین العباس بن المغیرة الجوهری قال : حدثنا أبو بکر أحمد بن منصور الرمادی قال : حدثنا أحمد بن صالح قال : حدثنا عنبسة قال : أخبرنی یونس ، عن ابن شهاب ، عن عبید الله بن عبد الله بن عتبة ، عن عبد الله بن العباس قال : لما حضرت النبی صلى الله علیه وآله الوفاة وفی البیت رجال فیهم عمر بن الخطاب ، فقال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : هلموا أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا ؟ فقال عمر : لا تأتوه بشئ فإنه قد غلبه الوجع وعندکم القرآن ، حسبنا کتاب الله
عبدالله بن عبّاس میگوید: زمانی که وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرا رسید در خانه آن حضرت گروهی حاضر بودند که از جمله آنها عمر بن خطّاب بود. آن حضرت فرمودند: برایم صحیفهای بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید . عمر گفت: چیزی برای او نیاورید که درد و بیماری بر او غالب گردیده و بین شماها قرآن موجود است و برای ما کتاب خدا کفایت میکند.
الأمالی ، شیخ مفید (413 هق) ، ص 36 .
ابوالفتح کراجکی مینویسد:
وهم الذین قال لهم : " ائتونی بدواة وکتف ، أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعدی " ، فلم یفعلوا ، وقال أحدهم : دعوه فإنه یهجر ، ولم ینکر الباقون علیه ، هذا مع إظهارهم الإسلام ، واختصاصهم بصحبة النبی ( صلى الله علیه وآله ) ، ورؤیتهم الآیات ، وقطع أعذارهم بالمعجزات .
و آنها کسانی بودند که حضرت به آنها فرمود: برایم صحیفهای بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید . امّا آنها این کار را نکردند و یکی از آنان گفت: رهایش سازید که او هذیان میگوید و دیگران نیز این گفته را انکار نکردند و این در حالی بود که آنها مسلمان بودند و از همنشینان آن حضرت بودند و آیات قرآن را دیده بودند و با دیدن معجزات از آن حضرت هر گونه عذر بهانهای از آنها پذیرفته نبود.
التعجب ، أبو الفتح کراجکی(449 هق) ، ص 90.
ابن شهر آشوب در کتاب خود آورده است:
وقد شهر فی الصحاح والتواریخ قوله صلى الله علیه وآله : ائتونی بدواة وکتف أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا .
درکتابهای صحاح اهل سنّت و کتابهای تاریخشان این سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم مشهور گردیده است که آن حضرت فرمودند: برایم دوات و قلم بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید .
مناقب آل أبی طالب ، ابن شهر آشوب(588 هق ) ، ج 1، ص 199 .
ابن عباس یقول : یوم الخمیس وما یوم الخمیس ، ثم بکى حتى بل دمعه الحصى ، فقیل له : وما یوم الخمیس ؟ فقال : اشتد برسول الله وجعه یوم الخمیس فقال ائتونی بداوة وکتف أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا . فتنازعوا ولا ینبغی عند نبی تنازع فقالوا : هجر رسول الله . وفی روایة مسلم والطبری قالوا : ان رسول الله یهجر . وقال یونس الدیلمی : وصى النبی فقال قائلهم: قد ظل یهجر
ابن عبّاس در حالی که میگریست و اشکانش جاری بود میگفت: روز پنج شنبه و چه روزی بود آن روز؟! روزی که بیماری رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم که منجر به وفاتش گردید شدّت یافت و در ان حال بود که آن حضرت فرمود: برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید. امّا در حالی که جایز نیست نزد پیامبر نزاعی صورت گیرد نزاع صورت گرفت و در این بین بود که گفتند: پیامبر هذیان میگوید.
یونس دیلمی میگوید: پیامبر وصیت کرد و گویندهای در آن بین گفت:...
مناقب آل أبی طالب ، ابن شهر آشوب(588 هق ) ، ج 1، ص 203 .
سیّد بن طاووس مینویسد:
أطبق على نقلها المخالف والمؤالف
بر نقل این مطلب، مؤالف (موافق) و مخالف ( یعنی: شیعه و سنّی ) اجماع کرده و متّفق القول گردیدهاند.
سعد السعود ، سید ابن طاووس(664 هق)، ص 266 .
همچنین او در کتاب کشف المحجة مینویسد :
ذکروا بلا خلاف أن جدک محمدا صلى الله علیه وآله قال عند وفاته إئتونی بدواة وقرطاس أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعدی أبدا وأن عمر قال فی وجه جدک المعظم واستخف بحقه الأعظم وأقدم على أن قال إنه لیهجر أی یهذی یا ویله وویل لمن وافقه على هذه المصیبة والرزیة هذا تفسیرها بغیر شبهة عند علماء أهل اللغة العربیة فلما سمع النبی صلى الله علیه وآله ما قد بلغ حال حرمته إلیه وأن الحجة قد صارت لله جل جلاله وله ، علیه وآله السلام فی الکتاب الذی دعا الناس إلیه بترک الکتاب وقال قوموا عنی لا ینبغی عندی التنازع فکل ضلال فی الدنیا منذ ذلک الیوم وقع مستورا وشائعا کان بطریق عمر ومن وافقه فما أدری کیف یکون یوم القیامة حال ذلک الاقدام .
بدون هیچ اختلافی این مطلب را ذکر نمودهاند که جدّ بزرگوارتان به هنگام وفات فرمودند: برایم کاغذ و دواتی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید و عمر رودر روی جدّ بزرگوارتان ایستاد و مقام والای او را سبک شمرد و اقداماتی انجام داد تا آنجا که گفت: آن مرد هذیان میگوید.
ای وای بر او! و بر کسانی که در این مصیبت و بلای بزرگ با او موافقت نمودند . این تفسیر این مطلب نزد علمای لغت عرب است که چون رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم شنید که حرمتش نگهداشته نمیشود و حجت نیز برای او و مردم از سوی خداوند عزّ و جلّ تمام گشته، و از آنها خواست که برایش صحیفهای بیاورند تا مطلبی بنویسد امّا آنها این عمل را ترک کرده و انجام ندادند لذا حضرت فرمود: برخیزید و از نزد من خارج شوید که نزاع و کشمکش نزد من شایسته نیست. و تمام گمراهیها و ضلالتها به طریقه و روش عمر و پیروانش به صورت آشکار و پنهان از آن روز آغاز گردید.
و نمیدانم که حال او روز قیامت برای این اعمل و رفتارش چگونه خواهد بود
کشف المحجة لثمرة المهجة ، سید ابن طاووس(664 هق)، ص 65 .
وی در کتاب دیگرش اینچنین مینویسد:
الحدیث الرابع من المتفق علیه فی صحته من مسند عبد الله بن عباس قال : لما احتضر النبی " ص " وفی بیته رجال فیهم عمر بن الخطاب فقال النبی " ص " : هلموا أکتب لکم لن تضلوا بعده أبدا فقال عمر بن الخطاب : إن النبی " ص " قد غلب علیه الوجع وعندکم القرآن حسبکم کتاب ربکم . وفی روایة ابن عمر من غیر کتاب الحمیدی قال عمر : إن الرجل لیهجر وفی کتاب الحمیدی قالوا ما شأنه هجر .
حدیث چهارم که بر صحت آن (شیعه و سنّی ) اتّفاق دارند حدیثی است که از مسند عبدالله بن عبّاس نقل شده . او میگوید: زمانی که وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم فرا رسید در خانه آن حضرت گروهی حاضر بودند که از جمله آنها عمر بن خطّاب بود. آن حضرت فرمودند: برایم صحیفهای بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید . عمر گفت: چیزی برای او نیاورید که درد و بیماری بر او غالب گردیده و بین شماها قرآن موجود است و برای ما گتاب خدا کفایت میکند.
الطرائف فی معرفة مذاهب الطوائف ، سید ابن طاووس ( 664 هق)، ص 432.
مرحوم مقدس اردبیلی در کتاب خود مینویسد:
... وکذا عدم سماع الثانی قوله صلى الله علیه وآله حین الموت : ایتونى بالدواة و القلم حتى اوصى بما تفعلون بعدى وقال لیست المصلحة فی ذلک ، بل ینبغى أن یترک إلى راى الجماعة ، وترکوا.
وانظر أیّها العاقل هل یتکلم مثل هذا الکلام من له أدنى معرفة فی الامور ، فإنّه ترک لقوله صلى الله علیه واله الصریح الذى هو حجة المجتهدین ، وحکمه الذى یسعون فی تحصیله والاطلاع علیه ، لیستنبطوا منه فرعاً ویستدلون به علیه ، وقول بالعمل بما ظهر عندهم انه الصواب ، لا ما قاله النبی صلى الله علیه وآله ولیس ذلک الا تصویب فعلهم وقولهم وتخطئة النبی صلى الله علیه وآله وتسمیته مثل هذا الفاضل ذلک اجتهاداً خطاء فاحش .
و همچنین توجّه نکردن و گوش ندادن دوّمی به فرمایش رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم به هنگام وفات که فرمود: برایم دوات و قلم بیاوریدتا به آنچه که لازم است بعد از من به آن عمل کنید وصیت کنم. امّا او گفت: مصلحت نیست در این کار نیست؛ بلکه سزاوار این است که به رای جمهور عمل شود...
مجمع الفائدة، محقق أردبیلی(993هق)، ج 3، ص 217 .
مرحوم محقق داماد مینویسد:
ومن التصحیفات الفاضحة المعنویة ما لعلماء العامة فی حدیث مرض النبی ( صلى الله علیه وسلم ) : " ائتونی بدواة وقرطاس أکتب لکم کتابا لا تضلوا بعدی " . وقال عمر : ما شأنه أهجر - أو - هجر ؟
از جمله صفحات افتضاح از حیث معنا و مفهوم آن مطالبی است که نزد اهل سنّت در رابطه با ایّام بیماری و وفات آن حضرت است که فرمودند: برایم دوات و کاغذی بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید . و عمر گفت: او را چه به این کارها؟ او هذیان میگوید.
الرواشح السماویة ، میرداماد محمد باقر الحسینی الأستر آبادی( 1041 هق) ، ص 211
علامه مجلسی در بحار الانوار میگوید:
وقد شهر فی الصحاح والتواریخ قوله صلى الله علیه وآله : ایتونی بدوات وکتف أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده أبدا
درکتابهای صحاح اهل سنّت و کتابهای تاریخشان این سخن رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلّم مشهور گردیده است که آن حضرت فرمودند: برایم دوات و قلم بیاورید تا برایتان مطلبی بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید .
بحار الأنوار ، علامه مجلسی( 1111 هق) ، ج 16 ، ص 135
موفق باشید
گروه پاسخ به شبهات
مخالفت صحابه با مکتوب شدن وصیت پیامبر 2
یک توطئه
وحدت شیعه وسنی
آیت الله احمدی میانجی
بازدید دیروز: 0
کل بازدید :6570
![نوری از بهشت](http://www.Parsiblog.com/PhotoAlbum/nooriazbehesht/Thumb_59640.jpg)
نگاه نکن گوینده کیست ببین چه می گوید
![نوری از بهشت](http://www.ParsiBlog.com/FirendsAlbum/nooriazbehesht/muhammad1.jpg)
حرفای خودمونی من
موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج)
شافعی ها بخوانند
شهادت دختر پیامبر و خلفاء
موسسه مذاهب اسلامی